مذهبی وفرهنگی
بر چه نازم که هیچ ندارم
هیچ ندارم و همه دارم
معبودی دارم یگانه
چه گویم که بنده ام ، گنه کارم
چه گویم که او خداست ، خدای ما ، خدای بنده هاست
مدینه:
بقیع بود و اشک و آه ، بقیع بود و امامان و حسرت ، بقیع بود و عشق و زندگی
بقیع بود تبعیض جنسیت..........
و دختران پاک با دلهای معصوم پشت دیواری بلند و مردان .........
قبا بود و فتح و سلمان و هفت مسجد
خدا بود و رسولش
خدا بود و مسجدالنبی
و من بودم
نه من نبودم دیگر منی نمانده بود ، همه وجودم او شده بود.........
تولد پدر ، تولد علی (ع)
7 ساله بودم معلمم به من آموخت بنویسم " آ " و بعد آموخت بنویسم " ب "
و من نوشتم "ب" آ " ب" آ " ...............بابا
من هزاران صفحه نوشتم بابا
وداع با مدینه ........نظرات شما عزیزان:
کپي برداري از مطالب وبلاگ فقط با ذکر منبع مجاز ميباشد .
All Rights Reserved 2005-2006 © by t-km1.LOXBLOG.COM