کره موچی

مذهبی وفرهنگی

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب


 

چه کسی برای حسینم گریه میکند؟

 

هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم شهادت امام حسين عليه السلام و ساير مصيبت هاى او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه عليهاالسلام سخت گريه نمود و عرض كرد:
- پدر جان ! اين گرفتارى چه زمانى رخ مى دهد؟
 رسول خدا فرمود:

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

صدای خشک تو آب آورم کرد

نسیم آب آبت پرپرم کرد  

نه اینکه قبل از این سقا نبودم  

خمارچشم تو سقا ترم کرد  

مقام خویش را پرسیدم ازیاس  

پرازگل نیلوفرم کرد  

خودم را فانی محض تودیدم 

شهادت محرم پیغمبرم کرد


ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

گفتم: خسته‌ام   
گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
     .:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره
گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
     .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

والپیپر ویژه محرم
والپیپر ویژه محرم
ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن، پسر را از خواب بیدار کرد.
پشت خط مادرش بود، پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع، شب تو مرا از خواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم تولدت مبارک.
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت
  
                          ولی مادر دیگر در این دنیا نبود

 

بیایید قدرمادرانمان را درهمین دنیا وتازمانی که زنده هستند رابدانیم نه در اخرت وزمانی که مُردَند

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

05

03

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

 

ناگاه در ظلمت افسرده و راکد شبی از این شبهای پیوسته ، آشوبی ،لرزه ای و تپشی که همه چیز را بر میشورد و همه خوابها را بر می آشوبد و نیمه سقفها را فرو می ریزد.

انقلابی در عمق جانها و جوششی در قلب و وجدانهای رام و آرام درد و رنج و حیات و حرکت و وحشت و تلاش و درگیری و جهد و جهاد و عشق و عصیان و ویرانگری و آرمان و تعهد ، ایمان و ایثار !

نشانه هایی ازیک تولد بزرگ ؛ شبی آبستن یک مسیح .

اسارتی زاینده یک نجات ؛ همه جا ناگهان «حیات و حرکت» ، آغاز یک زندگی دیگر.

پیداست که فرشتگان خدا همراه آن «روح» در این شب به زمین فرود آمده اند...

 این شب قدر است ؛ شب سرنوشت ، شب ارزش ، شب یک تقدیر انسان نو .

این شب از هزار ماه برتر است .

                                         «دکتر علی شریعتی»

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در جمعه 20 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

جام جم نوشت: برای اعیاد شعبانیه، می‌شود پلاکارد زد، چراغانی کرد، طاق نصرت بست، شیرینی و شکلات و شیرکاکائو پخش کرد…

 

مداحی کرد یا مداحی و مولودی شنید، ویژه‌نامه منتشر کرد، جنگ شادی و فیلم‌های کمدی کلاسیک در تلویزیون نشان داد و خیلی کارهای دیگر!

اما گاهی یک رجوع، ورق زدن چند کتاب تاریخی و سیره و سنت، زیر و رو کردن چند سایت و بالاخره پیدا کردن یک جواب به یک سوال، آن هم در میانه عید امام حسین(ع) یک طور دیگری است. انگار آن جرقه شعف‌آلود از پیدا کردن یک جواب، به اندازه همه آن چراغانی‌ها و پلاکاردها خوشحالت می‌کند.

جواب این است: برخلاف بسیاری از مردم آن زمان که صرفا از بیت‌المال سهم می‌گرفتند، امام حسین(ع) و البته همه ائمه‌اطهار(ع) به معنی دقیق کلمه شغل داشتند و از سهمیه ماهانه بیت‌المال امرار معاش نمی‌کردند.

امام حسین بن علی(ع)، سیدالشهدا(ع) کشاورز بود، مانند پدرش علی(ع)، البته یک کشاورز ثروتمند که خودش عرق هم می‌ریخت و شخم می‌زد و می‌کاشت و می‌بخشید و از این ثروت در راه هدایت خلق استفاده می‌کرد. به طور مشخص امام حسین(ع) متولی باغ‌های موقوفه حضرت امیرالمومنین(ع) در کوفه و مدینه بود و جالب این‌که متن وقف‌نامه امام علی(ع) به حسنین(ع) در نهج‌البلاغه آمده است.

و نکته جالب این‌که تا امام صادق(ع) ائمه‌اطهار(ع) همه بر همین سنت کشاورزی بوده‌اند اما امام صادق(ع) علاوه بر کشاورزی، تجارت هم می‌کردند و همین نمایانگر ارزش والای کار و فعالیت و تولید سودمند در مکتب اهل بیت (ع)‌ است.

خیلی خلاصه و خودمانی باید گفت میلاد امام حسین(ع) به همان اندازه که می‌تواند روز پاسدار باشد ـ که هست، چرا که حسین (ع) سالار همه پاسداران مرزهای حق و حقیقت است ـ می‌تواند روز کشاورز هم باشد؛ روزی که مدت‌هاست از تقویم و خاطره و حتی رسانه‌های ما فراموش شده است.

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

علی ضیا

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

در مدح امام زمان

گلی دارم که مست از بوی اویم
به غیر از او گلی دیگر نبویم
گل من گلبن افلاک باشد
گلم از گلشن لولاک باشد
گل من نور چشمان رسول است
گل من زیب دامان بتول است
گل من مرتضی را نور عین است
گل من طالب خون حسین است
گل من در دو عالم بی نظیر است
خداوند تعالی را سفیر است
گل من اشرف خلق جهان است
گل من مهدی صاحب زمان است
اگر ظاهر شود از امر یزدان
از این گل می شود عام گلستان

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب


بسم‌الله الرحمن الرحیم

وصیت می کنم پدرم همچو عمار به حضرت رسول (ص) و حضرت امام عزیز وفادار باشيد. همچنین مادر مهربان و مومنه ام و برادران مخلص و بدون تکلفم شما هم به امام وفادار باشید. مطمئن باشید امام راست می‌گوید و فقط او و مخلصان مقرب و بی‌ریای ایشان هستند که می‌توانند اسلام از پا افتاده را بر پای دارند.

پدرم،مادرم و برادرانم، وظیفه خود را در حد واجب کفایی انجام داده‌اید ولی این را فراموش نکنید که هنوز دین خود را به اسلام ادا نکرده‌ایم. پدر معظم و مادر مکرمه و برادران شریفم، مواظب باشید با افرادی که یا جنگ را تحریم می‌کنند و یا جبهه نمی‌روند و لاف حمایت از اسلام را می‌زنند، تماس نداشته باشید که به خدا سوگند اینها همه دروغگو است و خائن به اسلام هستند. فکر نکنید چون در این دنیا مقامی دنیایی دارند پس بنابراین خوبند. نه، آنها غافلند. مبادا شما هم در این غلفت‌شان شریک و یا دخیل شوید.
 
 
 
لطفا به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

نامه ای به شهید

 


 اما افسوس کوچه ها دیگر آن کوچه های قدیمی نیستند و رنگی از درد و داغ ندارند . کوچه ها دیگر اخلاص تقسیم نمی کنند و طعم شهادت و آسمانی شدن را در دل و دماغ عابران خسته نمی پراکنند . پنجره ها رو به باغ گل محمدی باز نمی شوند. ردپایی از کبوتران سپید بر جای نمانده است

نامه ای به شهید

ای شهید ، چقدر پاک و دوست داشتنی اند لحظه هایی که شانه به شانه تو کوچه های داغداری را ، که آن روزها با چراغ حسرت آذین می بستیم ، آرام سلام گوییم و ردپایی از شقایق ها بگیریم. چقدر زیباست هم نفس خیال تو بودن ، در پرسه های شبانه دلتنگی راه خانه تو را گرفتن و به نفس آسمانی ات متبرک شدن.

شهید عزیز ؛ اما افسوس کوچه ها دیگر آن کوچه های قدیمی نیستند و رنگی از درد و داغ ندارند . کوچه ها دیگر اخلاص تقسیم نمی کنند و طعم شهادت و آسمانی شدن را در دل و دماغ عابران خسته نمی پراکنند . پنجره ها رو به باغ گل محمدی باز نمی شوند. ردپایی از کبوتران سپید بر جای نمانده است

 

دیوارها نمایش مردم فریبی است       
 

        در شهر ما که سهم ابوذر غریبی است

ای شهید ، راستی مگر سنگ شده ایم و یا طلسممان کرده اند؟ یادت هست هر شب از پشت بام چقدر ستاره می چیدیم و بدرقه راه سینه سرخان مهاجر می کردیم؟ یادت هست مهتاب چه صداقت معصومی را به آبی حیاط خانه مان می پاشید؟ یادت هست تا خدا فقط یه سجده فاصله بود؟ امروز چه بگویم ای برادر؟

اهل کوچه همه رفتند ولی ما ماندیم                حقمان است اگر بی کس و تنها ماندیم

در به روی همه وا بود و نمی دانستیم              شهر لبریز خدا بود و نمی دانستیم

هیچ تقصیر کسی نیست اگر رنجوریم              روشنی هست ، خدا هست ولی ما کوریم

آری همسفر ، روشنی هست ، خدا هست....

اهل کوچه همه رفتند ولی ما ماندیم                حقمان است اگر بی کس و تنها ماندیم

در به روی همه وا بود و نمی دانستیم              شهر لبریز خدا بود و نمی دانستیم        

هیچ تقصیر کسی نیست اگر رنجوریم            روشنی هست، خدا هست ولی ما کوریم

شهید عزیز؛ بیا دوباره پا به پای نسیم در شبی بی ستاره غمگینانه پرسه زنیم و سپیدار پیر کوچه را بپرسیم خانه دوست کجاست؟ بیا دوباره کوچه های قدیمی شهر را سلام کنیم و به پنجره لبخند بزنیم ، شوریده سران شبگرد شهر را سیب سرخ تعارف کنیم . تصویر لاله های پرپر را در قابی از شکوفه بر شانه های سنگی دیوار نقش کنیم . گرد از رخسار شمعدانی ها و آیینه های غبارگرفته بزداییم . پس بیا با تمام حنجره جار بزنیم تا شقایق هست زندگی باید کرد.

در پایان ای شهید :

 

در دلم یکسره من شوق شهادت دارم

 
 

در سرم ول وله ایست ، حس سعادت دارم

دلم از ماندن اینجا زار است

 
 

در دلم یکسره من عشق شهادت دارم

رهبرم خامنه ای ( مدظله ) دل تنگ است

 
 

و من امشب هوس شهد شهادت دارم

راه ما را چو بود خامنه ای راهبرش

 
 

دل صیاد همیشه هوس صید شهادت دارد

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

این جمعه هم گذشت

ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت

دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

 مانند مرده ای متحرک شدم بیا

بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت

 می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر

دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت 

دنیا که هیچ,جرعه ی آبی که خورده ام

از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت

 بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم

از خیر شعر گفتن,حتی قلم گذشت

 تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم

یک گوشه بغض کرده,که این جمعه هم گذشت...

 مولا شمار درد دلم بی نهایت است

تعداد درد من به خدا از رقم گذشت

 ***

حالا برای لحظه ای آرام می شوم

ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

مهدی جان بگذار نباشد بر من صبحی که بدون تو آغاز شود. در آن پگاهی که نسیم عشق شروع به وزیدن می‌کند، در آن سکوت صبحگاهی، فقط تویی که می‌توانی روح سوهان خورده‌ی مرا از زخم زمانه التیام بخشی.


مولای من می‌گویند انتظار مثل درد دندان است ولی نه، اگر این‌طور بود، آن را به راحتی به دور می‌انداختم. والله که از انتظار بند بند وجودم در آتش فراقت می‌سوزد.  


یا صاحب‌الزمان تا کی در آسمان به پرنده خیره شوم؟ تا کی گل‌های سرخ را به یادت بر پرده‌ها سنجاق کنم؟ تا کی در پیاده‌روی نگرانی انتظار قدم زنم؟


مولای من ارمغان غیبت تو، دل شکسته‌ای ست که در قفس سینه‌ام بر بستر انتظار آرمیده است.


یا صاحب‌الزمان سایه‌ی سبزت بر سرم کم مباد. ای کاش دعایم مستجاب می‌شد که خداوند گناهانم را به محضرت نرساند تا دل پر دردت از دست نوکر بی مقدارت نرنجد، کاش بر دعای فرجم در حق تو ای گل زهرا سلام‌الله‌علیها، مرغ آمین، آمین می‌گفت و تو را از زندان غیبت نجات می‌داد.


آیا مرا به مروارید بخشش مزیّن خواهی کرد؟


نمی‌دانم چه‌طور بگویم که خودم هم راضی شوم. اگر با زبانِ دلم شروع کنم حرفم زود تمام می‌شود، امّا دوست دارم با همان امامی نجوا کنم که بهایی برای محبّتش نداده بودم.
داشتم زندگیم را می‌کردم؛ تا این که صحبت از آقایی به میان آمد که خود غریب بود و به درد دیگران آشنا.


گفتم یا علی بگویم و با آقایی که این همه ذکر خیرش را می‌کنند، صحبتی کنم.
کلام اوّل همان و جواب هم همان.


به خدا اصلاً نمی‌توانم چیزی از محبّت اربابم بگویم. اگر شرمندگی را بهانه قرار دهم، باز هم وجدانم راضی نمی‌شود و راستی اگر شرم می‌کردم . . .


و کلام آخر:


خدایا اگر قرار است بمیرم، بگذار امامم بیاید؛


        اگر قرار است بسوزم، بگذار امامم ببیند؛


     و اگر قرار است به غربت نشستن او از جانب ما باشد، الهی العفو!


                                                                                        الهی العفو!


                                                                                           الهی العفو!

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

بر چه نازم که هیچ ندارم

هیچ ندارم و همه دارم

معبودی دارم یگانه

چه گویم که بنده ام ، گنه کارم

چه گویم که او خداست ، خدای ما ، خدای بنده هاست

 

مدینه:

بقیع بود و اشک و آه ، بقیع بود و امامان و حسرت ، بقیع بود و عشق و زندگی

بقیع بود تبعیض جنسیت..........

و دختران پاک با  دلهای معصوم پشت دیواری بلند و مردان .........

قبا بود و فتح و سلمان و هفت مسجد

خدا بود و رسولش

خدا بود و مسجدالنبی

و من بودم

نه من نبودم دیگر منی نمانده بود ، همه وجودم او شده بود.........

تولد پدر  ، تولد علی (ع)

7 ساله بودم معلمم به من آموخت بنویسم " آ " و بعد آموخت بنویسم " ب "

و من نوشتم "ب" آ " ب" آ " ...............بابا

من هزاران صفحه نوشتم بابا

وداع با مدینه ........
ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

وقتی به خوبیها و مهربانی های تو می نگرم

بدیها و اشتباهات خود را مشاهده می کنم

و آنوقت که رحمت و بخشش بی منتهایت مرا نشانه میرود

بار شرمندگی گناهانم بیشتر از پیش بر دوشم سنگینی میکند

خدایا هر چه می دهی رحمت است و هر چه نمی دهی مصلحت

اگر مصلحت این است که هیچ چیز نداشته باشم راضیم به رضایت

ولی نظرت را از من مگیر

یاریم کن آن کنم که تو راضی باشی و آن طور شوم که تو می خواهی

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

02

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

24

23

ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب

03

07

 


ادامه مطلب
نوشته شده توسط جوانان کره موچی در یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:,

لينك مطلب


Linkbox

کپي برداري از مطالب وبلاگ فقط با ذکر منبع مجاز ميباشد .

All Rights Reserved 2005-2006 © by t-km1.LOXBLOG.COM


کره موچی
مذهبی وفرهنگی
<-PostContent->
ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ] [ ]
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید:امیدوارم از مطالب این وب لذت ببرید.برای بهتر شدن وب لطفا مارابانظر های خود آگاه سازید.باتشکر
نويسندگان
موضوعات وب
آرشيو مطالب
امکانات وب