مذهبی وفرهنگی
بخواب ای نوگل پژمان وپرپر
بخواب ای غنچه ی افسرده اصغر
بخواب آسوده اندر دامن خاک
ندیده دامن پر مهر مادر
بخواب و خواب راحت کن شب و روز
که خاموش است صحرا بار دیگر
نمی آید صدای تیغ و شمشیر
نه دیگر نعره ی الله اکبر
همه افتاده در خوابند و خاموش
تو ای صحرا و چندین نعش بی سر
نترس ای کودک شش ماهه ی من
که اینجا خفته هم قاسم هم اکبر
مگر باز از عطش می سوزی ای گل
که از خون گلو لب می کنی تر
که با تیر سه شعبه کرده صیدت
بسوزد جان آن صیاد کافر
خدایا بشکند آن دست گلچین
که کرد این غنچه را نشکفته پرپر
قیامت می شود آن دم خدایا
که اصغر روز حشر آید به محشر
نظرات شما عزیزان:
کپي برداري از مطالب وبلاگ فقط با ذکر منبع مجاز ميباشد .
All Rights Reserved 2005-2006 © by t-km1.LOXBLOG.COM